در نیمههای قرن دوم، هنگامی که دونالد کلیفتون از جنگ جهانی دوم بازگشته بود، همچون دیگر سربازانی که با درد و رنج به خانه بازمیگشتند، در تلاش بود تا آنجا که میتواند از فضا و محیط جنگ دور شود و باقی زندگی خود را در مسیر مطالعه بر چگونگی و نحوۀ رشد و شکوفایی انسانها طی کند. جالب است بدانید که کلیفتون در همان جنگ جهانی دوم، در جایگاه بمبافکن قرار گرفته بود که با رکورد ۲۵ موفقیت در حملات بمباران، بهعنوان یک قهرمان شناخته شده و نشان پرواز ممتاز رو هم از آن خود کرده است.
دونالد کلیفتون، مطالعات گستردۀ خود را در کتابخانۀ لینکلن – نبراسکا آغاز کرد و طی این مطالعات، بدین موضوع پی برد که بسیاری از کتابهای روانشناسی، فقط روی نقاط ضعف افراد تمرکز دارند؛ به همین سبب، شروع به تحقیقاتی کرد که پایه و اساس آن، در زمینۀ نقاط قوت انسانها بود! امروزه به این دیدگاه و علم آن، “روانشناسی مثبتگرا” گویند که همگی ما تا حدودی با آن آشنا هستیم.
پس از سالها تلاش بیوقفۀ دونالد کلیفتون در زمینۀ کشف توانمندیهای انسان، هزاران توانمندی ذاتی متفاوت را کشف کرد که در آن میان، ۳۴ توانمندی ذاتی و اصلی که از نظر آماری همبستگی بالاتری نسبت به سایرین داشتند را مشخص کرد تا با ارائۀ آن توانمندیها بتواند تمام توانمندیهای جامعه را با روایی بالایی بسنجد. لازم به ذکر است که تمامی این بررسیها و تحقیقات صورت گرفته، بر روی بیش از هزاران نفر جامعۀ آماری انجام شده.
نکتۀ بسیار جالب در خصوص کلیفتون، آن است که وی جزء آن دسته از افرادی بوده که مشاغل بسیار زیادی را تجربه کرده و تحت عنوان مشاغلی همچون روانشناسی، نویسندگی، تحقیق و کارآفرینی و… فعالیتهای گستردهای داشته است.
با گذر از تمامی تحقیقاتی که کلیفتون در زمینۀ تم توانمندی انجام داد، در نهایت تصمیم گرفت تا تحقیقات گستردهتری را در حوزۀ توسعه فردی انجام دهد. وی طی این تحقیقات، بدین نتیجه رسید که سرمایهگذاری بر استعدادها و نقاط قوت افراد، به مراتب مؤثرتر و همچنین سودمندتر از سرمایهگذاریهای پیدرپی در جهت برطرف کردن نقاط ضعف افراد است. کلیفتون بر این باور بود که افراد، هنگامی که استعدادهای فردی خود را بهکار میگیرند، شادتر هستند که طبیعتاً این رضایت، محرکی در جهت عملکرد مثبت آنان خواهد بود و در نتیجه، آنان افراد موفقتری خواهند بود. لازم به ذکر است که او در ادامه میگوید: این موفقیتها منجر به شادی بیشتر خواهند شد که بدین ترتیب سیکل و یا به قولی چرخهای شکل میگیرد که این سیکل، بهصورت مثبت ادامه خواهد یافت.
با مطرح شدن استعدادیابی کلیفتون و پیچیدن آوازۀ آن در سراسر آمریکا، مؤسسهای تحت عنوان “مؤسسۀ گالوپ” که بهعنوان معتبرترین مؤسسۀ تحلیل و مشاورۀ آمریکا شناخته میشود، به کلیفتون پیشنهاد داد تا امتیاز این آزمون را به آنان بفروشد تا از این طریق بتوانند با سرمایهگذاریهای گسترده، آن را به معتبرترین آزمون شایستگیهای فردی جهان تبدیل کنند. پاسخ کلیفتون به این پیشنهاد، آری بود که پس از آن توافق، مؤسسۀ گالوپ، روایی این آزمون را با کمک حدود ۱ میلیون نفر از سراسر جهان، به حداکثر ممکن ارتقا داد؛ بدین صورت که این افراد پس از انجام آزمون، در مصاحبهای با متخصصان شرکت داده میشدند تا نتایج آزمون آنها اعتبارسنجی شود. در نهایت مؤسسۀ گالوپ موفق شد تا در طی بیش از ۲۰ سال، با تبلیغات و ایجاد راهکارهای متعدد، جامعۀ آماری آزمون خود را به بیش از ۲۵ میلیون نفر ارتقاء دهد که این عدد در آزمونهای حوزۀ کسبوکار بیسابقه بوده و آماری فوقالعاده محسوب میگردد.
درصد مطالعه مقاله