۱۱ راه برای تبدیل شدن به یک وبلاگنویس بهتر، بر اساس نظرات تیم وبلاگ هاباسپات
باورکردنی نیست، اما ما در تیم وبلاگ هاباسپات زمان زیادی را صرف وبلاگنویسی میکنیم. احتمالاً از این واقعیت که کلمه “وبلاگ” در نام تیم ما وجود دارد، میتوانید این موضوع را متوجه شوید.
وبلاگنویسی پایه و اساس بیشتر زندگی حرفهای ماست و برای مدتی طولانی همینطور بوده است. در طی این مدت، ما نکات، ترفندها و تاکتیکهای کلیدی را یاد گرفتهایم که ما را به نویسندگان، ویراستاران و استراتژیستهای محتوای بهتری تبدیل کرده است.
اخیراً گزارش “وضعیت وبلاگنویسی در سال ۲۰۲۵” را منتشر کردهایم (متأسف نیستیم که این تبلیغ را کردیم!) و تصمیم گرفتیم برخی از بینشهای خود را برای حمایت از آن به اشتراک بگذاریم. بنابراین، بدون مقدمه بیشتر، اینجا ۱۱ راه برای تبدیل شدن به یک بلاگر بهتر، از دیدگاه تیم وبلاگ هاباسپات ارائه شده است.
جی فوکس – گردآورنده این مقاله، ویراستار وبلاگ فروش هاباسپات و کسی که در حال حاضر به صورت سوم شخص درباره خود مینویسد – میگوید:
“تجربه و تخصص مستقیم در زمینه E-E-A-T (تجربه، تخصص، اعتبار و اعتماد) بسیار مهم است. در واقع، این که دو حرف اول این مخفف به معنای ‘تجربه’ و ‘تخصص’ هستند، بهخوبی نشاندهنده اهمیت آن است. شما به دیدگاههای کارشناسان نیاز دارید، و اگر خودتان چنین بینشی ندارید، مهم است که شبکهای از افرادی که دارند، ایجاد کنید.
“برای ایجاد روابط با افراد برجسته در زمینههایی که درباره آنها مینویسید، وقت بگذارید. میتوانید از طریق لینکدین، انجمنهای رسانههای اجتماعی، ارتباطات شخصی یا منابعی مانند Featured.com (که یک موهبت واقعی برای وبلاگنویسان است) به این هدف برسید.
“وقتی این متخصصان را پیدا کردید، از آنها نقل قول بگیرید یا از آنها بخواهید محتوای شما را بررسی کنند تا مطمئن شوید که دقیق است. مؤثرترین محتوای وبلاگ، با پشتیبانی کارشناسان ایجاد میشود. اگر خودتان این دانش را ندارید، باید شبکهای از کارشناسان موضوعی داشته باشید که بتوانید به آنها تکیه کنید.”
کارولین فورسی – متخصص ارشد تفکر رهبری در هاباسپات – میگوید:
“مهمترین توصیه من پس از هفت سال وبلاگنویسی برای وبلاگ بازاریابی هاباسپات این است: یک همراه برای دریافت بازخورد پیدا کنید! امسال نوشتن من به طرز چشمگیری بهتر شد، چرا که با یکی از نویسندگان تیم کار میکردم، که پیشنویسهای من را ویرایش میکرد و در مقابل، من هم نوشتههای او را ویرایش میکردم. شاید ساده یا ابتدایی به نظر برسد، اما یک جفت چشم دیگر توانست زمینههای رشد من را بهتر نشان دهد.”
فورسی همچنین میگوید:
“به عنوان یک نکته اضافی، دو چیز بزرگ که یاد گرفتهام این است که مشخص بودن همیشه چیزی را جالبتر میکند و باید از اصطلاحات پیچیده دوری کرد. بهعنوان مثال، بهجای اینکه بگویید ‘یک استراتژی رسانه اجتماعی، بازده سرمایهگذاری ما را ۱۵٪ افزایش داد’ (آیا مثل من حواستان پرت شد؟)، بهتر است بگویید ‘استفاده از رقصهای طنزآمیز در تیکتاک باعث شد که تعداد دنبالکنندگان ما ۱۵٪ افزایش یابد.'”
رامونا سوکراج – نویسنده اصلی وبلاگ بازاریابی هاباسپات – میگوید:
“هرگز فقط به دانش خود اکتفا نکنید. مهم نیست که چقدر در مورد موضوعی که درباره آن مینویسم تجربه دارم، همیشه به دنبال منابع خارجی برای پشتیبانی از ایدههایی که ارائه میکنم، هستم. این ممکن است یک نقل قول از یک رهبر فکری دیگر، تحقیقات علمی، دادههای نظرسنجی یا حتی یک مثال از صنعت باشد.
“هدف این است که اعتبار ایجاد کنیم و نشان دهیم اطلاعات ارائهشده قابل اعتماد است. زیرا در نهایت، وبلاگ نویسان تجاری بازاریاب هستند. ما در حال تلاش برای فروش چیزی هستیم و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مخاطبانمان هر چیزی را که میگوییم بدون تحقیق قبول کنند، بهویژه اگر برای اولین بار با ما آشنا میشوند.
“اشتراکگذاری شواهد دنیای واقعی از ادعاهای شما نشان میدهد که میدانید درباره چه چیزی صحبت میکنید و ارزش شنیده شدن دارید.”
فلوری نیدل – مسئول برنامه ‘شکستن الگوها’ در هاباسپات – میگوید:
“من تمام نوشتههایم را خودم ویرایش میکنم. احتمالاً بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ کلمه در هفته را میخوانم و ویرایش میکنم. گاهی اوقات، آنقدر روی یک متن تمرکز میکنم که برایم مثل یک سوپ الفبایی به نظر میرسد. همهچیز تبدیل به جملات پیوسته میشود، جای ویرگولها منطقی نیست، و کلمات از جای خود خارج میشوند.
“وقتی به این مرحله میرسم، میدانم که باید فاصله بگیرم، استراحت کنم و به خودم فرصت بدهم تا با ذهنی تازه بازگردم. چند ساعت روی یک کار دیگر تمرکز میکنم، یا حتی برای چند روز به متن نگاه نمیکنم. بهنوعی، نوشتههایم را در یک ‘قرنطینه’ قرار میدهم.
“وقتی به آن برمیگردم، متوجه میشوم که در واقع نویسنده بدی نیستم. جملات مرتب میشوند، ویرگولها در جای درست قرار میگیرند و کلمات، جملات منطقی را تشکیل میدهند. داشتن یک دیدگاه تازه همچنین باعث میشود بتوانم بهراحتی تشخیص دهم که چه چیزی نیاز به ویرایش دارد.”
کرت دل پرینسیپ — ویراستار ارشد بازاریابی — میگوید:
“این کار به شما کمک میکند لحن خود را متمرکز کرده و از «صدای بازاریابی» فاصله بگیرید تا بتوانید صدایی پیدا کنید که واقعیتر و منحصربهفردتر باشد.
“مثلاً، وقتی میخواهم چیزی سرگرمکننده بنویسم، آن را برای دوستم کِن مینویسم. میدانم که او تمام اشارههای من به فیلمهای دهه ۹۰ و متن آهنگهایی که گاهی در متنهایم جا میدهم را درک میکند. (بفرمایید و بررسی کنید!) اما وقتی میخواهم محتوایی فنیتر بنویسم، آن را خطاب به پدرم مینویسم.
“او در دوران رشدش با اینترنت آشنا نبود، پس باید مفاهیم پایه را برایش توضیح دهم — اما او مهندسی باتجربه بود، پس لازم نیست مطالب را خیلی سادهسازی کنم. نوشتن برای او کمکم میکند که توضیح بدهم، اما از بالا به پایین صحبت نکنم.”
کرت همچنین میگوید:
“شما نمیتوانستید یک کنسرتوی پیانو بنوازید بدون اینکه ابتدا آکوردهای پایه را یاد بگیرید، درست است؟ به همین ترتیب، نمیتوانید نویسندهای عالی شوید بدون اینکه سبکها، ریتمها و انتخاب واژههایی که خواندن را لذتبخش میکنند، بیاموزید.
“الگوبرداری از نویسندگانی که دوستشان دارید راهی عالی برای گسترش دایره لغات شماست. نویسنده موردعلاقه من دیوید سداریس است، و اگر بخواهم مانند او در بحثهای طولانی و گاهی پر از کلمات نامناسب غرق شوم، احتمالاً اخراج خواهم شد! اما همچنان میتوانم از طنز خودانتقادی او یا نحوهای که خواننده را در شوخیهایش شریک میکند، بیاموزم.”
کرت همچنین میگوید:
“یکی از بدترین دامها برای نویسندگان باهوش این است که چیزی بنویسند که فقط در ذهن خودشان منطقی باشد. شما میدانید که چه منظوری دارید، درست؟ اما اگر نتوانید متن خود را با صدای بلند بخوانید بدون اینکه به لکنت بیفتید یا در جایی نفس کم بیاورید، احتمالاً خوانندگان شما هم دچار همین مشکل خواهند شد.”
تریستن تیلور — ویراستار وبلاگ خدمات هاباسپات — میگوید:
“قویترین بلاگرها، ابتدا ناظران صنعت خود هستند و سپس نویسنده. با داشتن درک مداوم از حوزه کاری خود، شما فقط در حال جمعآوری موضوعاتی برای نوشتن نیستید – بلکه زمینه و بینشی را پرورش میدهید که به شما کمک میکند توضیح دهید چرا یک ترند مهم است.
“این درک عمیق به شما کمک میکند تا الگوها را زودتر شناسایی کنید، ارتباطات معناداری بین تحولات ظاهراً نامرتبط برقرار کنید و چیزی فراتر از اطلاعات ساده به مخاطبان خود ارائه دهید: یعنی دیدگاه.
“وقتی واقعاً چشمانداز صنعت خود را درک کنید، محتوای شما بهطور طبیعی از گزارش دادن صرف در مورد آنچه در حال وقوع است، به تبیین علت اهمیت آن و مسیر احتمالی آینده تبدیل میشود.”
لورا ام. براونینگ — نویسنده ارشد بازاریابی در تیم وبلاگ هاباسپات — میگوید:
“وقتی هر روز و تمام روز در حال نوشتن باشید، بهراحتی ممکن است در ذهن خودتان گیر بیفتید. من متوجه میشوم که از عبارتهای تکراری استفاده میکنم، دایره لغاتم را بازیافت میکنم، یا بهطور کلی در یک الگوی ثابت گیر میافتم.
“بهترین راه برای خروج از این چرخه این است که وارد ذهن فرد دیگری شوید. لازم نیست خوانندهای مشتاق ادبیات داستانی باشید، اما نویسندگانی را پیدا کنید که عاشق سبک نوشتنشان هستید – کسانی که نثرشان زیبا، روان، منحصربهفرد، کارآمد و جذاب است.
“به دنبال افرادی باشید که درباره موضوعاتی مینویسند که به آنها علاقه دارید و مرتبط با شغل شما نیستند. این سادهترین راه برای گسترش دایره لغات، آزمایش ساختار جملات، یادگیری نحوه گنجاندن طنز در متن و در نهایت، تقویت مهارت نویسندگی شماست.”
براونینگ همچنین میگوید:
“یادگیری این نکته برای من سخت بود: برای پیدا کردن کلمهای عالی گیر میکردم و پنج دقیقه را روی یک جمله میگذراندم، یا درگیر یک جستوجوی سریع (اما در واقع طولانی) میشدم. نمیتوانستم فرآیند نوشتن را از ویرایش جدا کنم.
“ترفند من: از علامت ‘TK’ برای نشانهگذاری جاهایی که بعداً باید به آنها برگردم استفاده میکنم. (‘TK’ یک اختصار صوتی برای ‘to come’ است، به این معنی که ‘هنوز این بخش باید تکمیل شود.’) گاهی هم از کروشه استفاده میکنم تا به «لورا آینده» چیزی را یادآوری کنم.
“مثلاً: ‘نسل Z در حال تغییر روشهای بازاریابی است، [TK پیدا کردن یک آمار مناسب برای اینجا]، TK TK.’ این روش کمکم میکند تا در دام تحقیقات بیپایان نیفتم و وقت زیادی برای انتخاب نحوه پایان دادن به جمله نگذارم. وقتی نوشتنم تمام شد، فقط عبارت ‘TK’ را جستوجو میکنم — و با توجه به اینکه بقیه متن نوشته شده است، معمولاً تکمیل بخشهای باقیمانده بسیار سادهتر خواهد بود.”
با در نظر گرفتن همه این نکات، آیا آمادهاید که قویتر و بهتر از همیشه وبلاگنویسی کنید؟
فقط میتوانم تصور کنم که جواب شما این است: “قطعا بله، جِی! من چیزی جز شگفتی و قدردانی همیشگی برای دانشی که شما و بقیه تیم در این مقاله به اشتراک گذاشتید ندارم. ممنونم و خداوند دلهای ارزشمند شما را حفظ کند!”
واو – این خیلی دلگرمکننده است. مشکلی نیست، خوانندهای که دقیقاً این جمله را کلمهبهکلمه در ذهنش داشته است!
بهطور جدی، ما امیدواریم که این نکات بتوانند در مسیر پرتلاطم بازاریابی محتوایی به شما جهت بدهند. ما میخواهیم شما موفق شوید. ایدهآل این است که بینشهایی که اینجا به اشتراک گذاشتیم، کمکی در این مسیر باشند.
درصد مطالعه مقاله