• استعدادیابی
  • کسب و کار
  • نویسنده: AMiR ک
  • زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
  • تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸

تبدیل استعداد خلاقانه به یک کسب و کار موفق: راهنمای گام به گام

5/5 - (1 امتیاز)

برای افراد خلاق، تبدیل شدن به یک کارآفرین همیشه امکان‌پذیر است. با این حال، این یک وظیفه بزرگ است که فراتر از انجام کاری است که به طور طبیعی در آن ماهر هستید. شما نیاز دارید که سیستم‌های مناسبی را برای رسیدگی به جنبه‌های مختلف به کار گیرید.

در دنیای کارآفرینی، برخی از بخش‌ها جدی‌تر مورد توجه قرار می‌گیرند تا دیگران. ما کسانی که در مسیرهای خلاق هستیم اغلب با تردید مواجه می‌شویم وقتی که در مورد شروع کسب و کار مستقل صحبت می‌کنیم؛ عمدتاً به این دلیل که توانایی‌های خلاقانه به عنوان فرصت‌های پرسود مانند حوزه‌های فنی یا مالی در نظر گرفته نمی‌شوند.

مشکل از سیستم‌های آموزشی متمرکز بر آکادمیک نشأت می‌گیرد. به عنوان کسی که در مدرسه هرگز دروس آکادمیک زیادی نداشتم، احساس می‌کردم گزینه‌های شغلی‌ام محدود است. من آرایشگری را انتخاب کردم، بلافاصله عاشق آن شدم و پیشرفت خوبی داشتم. با این حال، هیچ‌کس هرگز پیشنهاد نکرد که راه‌اندازی سالن زیبایی خودم ممکن است ایده خوبی باشد.

وقتی سرانجام آن جهش را انجام دادم، هنوز باورهای محدودی‌کننده زیادی داشتم. و دریافتم که منحنی یادگیری تندی برای به کارگیری سایر عناصر به منظور حمایت از استعدادم و در نتیجه ساختن یک کسب و کار سودآور وجود دارد.

من همیشه به افراد خلاق تأکید می‌کنم که کارآفرین شدن کاملاً ممکن است. البته این کار، یک وظیفه بزرگ است که فراتر از انجام دادن کاری است که به‌طور طبیعی در آن مهارت دارید. شما باید سیستم‌های مناسبی را ایجاد کنید تا بتوانید با تمام جنبه‌های مختلف کار روبه‌رو شوید. تمرکز روی این پنج حوزه، به شما کمک می‌کند تا پایه‌های محکمی برای رشد کسب‌وکار خود بسازید.

۵ مرحله تبدیل استعداد خلاقانه به یک کسب و کار:

۱. نگرش و طرز فکر (Mindset)

شاید کار کردن روی طرز فکر در ابتدا موضوع ملموسی به نظر نرسد، اما در واقع مهم‌ترین قدم است. نگرش ما تعیین می‌کند که موفق می‌شویم یا شکست می‌خوریم. همانطور که هنری فورد گفته است:
«چه فکر کنید می‌توانید، چه فکر کنید نمی‌توانید — در هر صورت حق با شماست.»

خوشبختانه تغییر دادن نگرش کاملاً در کنترل خودتان است — در هر سن و در هر مرحله از مسیر کاری‌تان. یکی از مهم‌ترین بخش‌های طرز فکر درست، مسئولیت‌پذیری است. باید بدانید که در نهایت شما مسئول هر اتفاقی هستید که در کسب‌وکار شما رخ می‌دهد. وقتی مشکلی پیش می‌آید، تقصیر را گردن دیگران نیندازید؛ بلکه نقش خودتان را در آن موقعیت بررسی کنید.
چه کاری می‌توانستید بهتر انجام دهید؟ این اتفاق چه پیامی برای عملکرد آینده شما دارد؟

یکی دیگر از موانع بزرگ ذهنی، ترس است. داشتن کسب‌وکار شخصی به این معنا نیست که شما در همه چیز حرفه‌ای هستید؛ اما به این معناست که باید کارهایی را انجام دهید که از آن‌ها می‌ترسید. سخنرانی، ارائه دادن، مدیریت مالی و منابع انسانی (HR) از جمله کارهایی هستند که اکثر صاحبان کسب‌وکار از آن‌ها می‌ترسند. اما زمانی که شروع کردم خودم را خارج از منطقه امنم به چالش بکشم، رشد چشمگیری را تجربه کردم.

همچنین استخدام یک مربی در ابتدای مسیر می‌تواند بسیار مفید باشد. فرقی نمی‌کند مربی ذهن، مربی زندگی، مربی کسب‌وکار یا حتی مربی ورزشی باشد؛ افرادی که شما را به چالش می‌کشند، به شما کمک می‌کنند تا نگرش قوی‌تری پیدا کنید.

نگرش و طرز فکر (Mindset)

۲. اعتمادبه‌نفس و ارتباط موثر (Confidence and Communication)

وقتی خوب ارتباط برقرار می‌کنیم، می‌توانیم با دیگران ارتباط واقعی بگیریم — که این یک مهارت اساسی برای رهبری است. اما تا زمانی که شخصیت خودتان را نشناسید و صدای خودتان را پیدا نکنید، نمی‌توانید به‌درستی ارتباط برقرار کنید.

اعتمادبه‌نفس یعنی درک توانایی‌های منحصربه‌فرد خودتان و باور داشتن به این‌که می‌توانید در موقعیت‌های خاص موفق شوید. وقتی با خودتان و با خواسته‌هایتان راحت‌تر باشید، ارتباط شما با دیگران قوی‌تر و سالم‌تر خواهد شد.

اعتمادبه‌نفس همچنین به شما این قدرت را می‌دهد که برای خودتان حد و مرز مشخص کنید، محدودیت‌های خود را بشناسید و یاد بگیرید که نه بگویید. مخصوصاً در ابتدای مسیر کسب‌وکار، خیلی راحت ممکن است خودتان را بیش از حد درگیر کنید و در دام راضی نگه داشتن همه بیفتید. اما وقتی برای خودتان چارچوب‌هایی مشخص می‌کنید، احساس کنترل بیشتری خواهید داشت.

اگر در حال ساختن یک تیم هستید، باید سبک‌های مختلف ارتباطی افراد را هم بشناسید تا بتوانید روابط کاری پربازده‌تری بسازید. کتاب Surrounded by Idiots نوشته توماس اریکسون نکات زیادی را به من آموخت؛ از اینکه ویژگی‌های شخصیتی مختلف چطور روی ارتباط و تعارض‌ها تأثیر می‌گذارند تا اینکه چطور از سوءتفاهم‌های رایج که ممکن است در سازمان مشکل‌ساز شوند، پیشگیری کنیم.

۳. امور مالی و سوددهی (Finances and Profit)

دنبال کردن علاقه و اشتیاق فوق‌العاده است؛ اما مسئولیت‌های مالی ممکن است شما را غافلگیر کند. بسیاری از کارآفرینان دوست دارند فقط روی گردش مالی (درآمد کل) تمرکز کنند، اما اعداد بزرگ می‌توانند مسائل پنهانی را که روی عملکرد واقعی کسب‌وکار تأثیر می‌گذارند، پنهان کنند.

در حالی که درآمد، سلامت کلی کسب‌وکار را نشان می‌دهد، سود واقعی‌ترین تصویر را از نحوه عملکرد صحیح کسب‌وکار به شما می‌دهد. فکر کنید چقدر سود می‌خواهید به دست بیاورید، و بعد برنامه‌ریزی معکوس کنید و تغییرات لازم را اعمال کنید.

همچنین باید بخشی از سود خود را دوباره در کسب‌وکار سرمایه‌گذاری کنید. کارشناسان دیدگاه‌های متفاوتی درباره میزان این درصد دارند؛ از حدود ۲۰٪ تا ۷۰٪. من شخصاً ترجیح دادم در شروع کارم درصد بالاتری را به این کار اختصاص بدهم و آن را صرف برطرف کردن نقاط ضعف کسب‌وکارم کنم.

خیلی از کسب‌وکارهای نوپا تلاش می‌کنند همه کارها را خودشان انجام دهند تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنند، اما من خیلی زود متوجه شدم که در چه زمینه‌هایی قوی هستم و کجاها نیاز به برون‌سپاری دارم؛ و همین باعث شد سریع‌تر رشد کنم.

امور مالی شخصی شما هم به عنوان صاحب کسب‌وکار کوچک باید در وضعیت خوبی باشد. یک فایل اکسل درست کنید و صادقانه هزینه‌های خود را ثبت کنید. بخشی از بودجه را برای موارد دلخواه و رفاهی در نظر بگیرید، اما برای خودتان سقف بودجه تعیین کنید. فراموش نکنید که باید برای خودتان حقوق ماهیانه مشخصی پرداخت کنید و با رشد کسب‌وکار، این حقوق را افزایش دهید. همچنین مطمئن شوید که حداقل برای شش ماه آینده، پس‌انداز کافی برای شرایط غیرمنتظره دارید.

یادگیری و ارتقاء مهارت‌ها (Upskilling)

۴. یادگیری و ارتقاء مهارت‌ها (Upskilling)

توسعه مستمر مهارت‌ها باعث می‌شود با روندهای صنعت خود هماهنگ بمانید و بتوانید انتظارات در حال تغییر مشتریان و بازار را برآورده کنید. من به یادگیری ۳۶۰ درجه باور دارم؛ یعنی رشد همه‌جانبه از سلامت ذهن و روان تا مهارت‌های عملی و آموزشی.

ما می‌توانیم از دیگران هم خیلی چیزها یاد بگیریم. تا می‌توانید از سایر بنیان‌گذاران کسب‌وکارها مشورت بگیرید؛ چه به‌صورت مستقیم، چه با خواندن کتاب و گوش دادن به پادکست‌ها. منابع آموزشی فوق‌العاده زیادی وجود دارد — خیلی از آن‌ها هم رایگان هستند.

فکر کنید اگر فقط روزی ۱۵ تا ۳۰ دقیقه به یادگیری اختصاص دهید، در طول یک سال چه تغییر بزرگی می‌توانید ایجاد کنید. با خودتان و کسب‌وکارتان صادق باشید؛ نقاط ضعف را شناسایی کنید و بعد روی تقویت مهارت در همان زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنید.

یادگیری و ارتقاء مهارت کارکنان شما هم به همان اندازه مهم است. وقتی روی رشد دیگران سرمایه‌گذاری می‌کنیم و به آن‌ها کمک می‌کنیم تا پتانسیل واقعی خود را شکوفا کنند، می‌توانیم به دستاوردهای بسیار بیشتری برسیم.

نگاه کنید که هر فرد واقعاً به چه چیزی نیاز دارد و چه چیزی جلوی پیشرفت او را گرفته است. شاید در بعضی مواقع، ارائه خدمات مشاوره سلامت روان یا کوچینگ توسعه فردی به کارکنان، به اندازه فرستادن آن‌ها به یک دوره آموزشی حرفه‌ای اهمیت داشته باشد.

زمانی که یک شرکت با نگاهی جامع و انسانی به رشد کارکنان نگاه می‌کند و واقعاً به آن‌ها قدرت می‌دهد تا بدرخشند، اتفاق فوق‌العاده‌ای می‌افتد.

۵. بازاریابی (Marketing)

اگر مشتریان ندانند که شما که هستید و چه خدماتی ارائه می‌دهید، نمی‌توانید فروش خود را افزایش دهید. پس لازم است اصول اولیه بازاریابی را یاد بگیرید و روش‌های مختلف معرفی و تبلیغ کسب‌وکار خود را بررسی کنید. بعضی از کارها را می‌توانید خودتان انجام دهید، اما در برخی موارد هم بهره‌مندی از کمک متخصصان نتیجه بهتری خواهد داشت.

همچنین یادتان باشد بازاریابی فقط به شبکه‌های اجتماعی محدود نمی‌شود. بسته به بودجه، مخاطب هدف و نوع خدمات یا محصولاتتان، گزینه‌های متنوعی برای بازاریابی وجود دارد. هدف اصلی این است که تعاملات به‌یادماندنی ایجاد کنید — و روش‌های مقرون‌به‌صرفه زیادی برای این کار وجود دارد.

خودتان بهترین سفیر برندتان باشید و تا می‌توانید برای فرصت‌های مختلف داوطلب شوید. چه در رویدادهای مرتبط با صنعت خودتان، چه در فعالیت‌های اجتماعی و محلی، به دنبال همکاری‌های مشترک باشید، زمان بگذارید، در رویدادها سخنرانی کنید، در رسانه‌ها دیده شوید و نام خودتان را به‌صورت گسترده مطرح کنید.

این کار باعث می‌شود از سایرین متمایز شوید و به‌عنوان یک رهبر و متخصص در حوزه کاری خود شناخته شوید.

در نهایت، اهمیت داده‌ها را فراموش نکنید. یک پایگاه داده جامع از مشتریان فعلی، مشتریان بالقوه، مشتریان ایده‌آل و افرادی که می‌توانید با آن‌ها همکاری کنید داشته باشید. این پایگاه داده برای ایجاد ارتباط مستمر و در نهایت تبدیل آن به فروش، فوق‌العاده ارزشمند است.

منبع مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *